دستی بر دوره گلوگاهت حلقه ی انتقام می کنم که نبایست به دوباره
خاکستری به خیالم بپاچی
بِروی دور ز نگاهم، اشکهایت را برکتانی مردی مغرور بریزی،
نمی خواهمت
دگر نمی خواهمت
چو نیستی ان انار تازه رسیده بر شوق مزاجم
دگر نمی خواهمت
چو پروانه می سوزم به دور شمع هرزگیت
من در خلوتگه خویش دست را به ستون زبان مادرم می گذارم
نوری از امید بر من می تابد و در مرداب دلم نیلوفری بر اسمان سیاه زندگی قد می کشد ،
انجا که خدا را عمری ساخته بودم ز رویا
من در تکاپوی جسم زیبایت قدم بر می دارم
تورادر دام شیطانی دگر، بسان خویش می بینم
که دگر بار نمی خواهمت
اینبار سیمای بی تحرکت را می بوسم،
بر سنگفرشهای خیابان هر قدمت تدبیر را رقم می زند
پایانت تلخ مباشد نازنین
شام اخرت با من نباشد نازنین
5 Comments
سلام.واقعا وبسایت خوبی دارید
ما در زمینه درب های ضد سرقت و ضد حریق
فعالیت می کنیم.خوشحال میشوم از وبسایت ما دیدن کنید
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت
به این خوبی سپاسگزارم
سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون ازتون تشکر کنم
و امیدوارم باعث ایجاد انگیزه براتون بشه
بهترین وبسایتی که تاحالا دیدم.ازتون
متشکرم
مطلب بسیار خوبی بود.ممنون